در مرگ، یک شکل از ادراک حسی (صدا) باقی می ماند
در آخرین ساعات قبل از مرگ طبیعی مورد انتظار، بسیاری از مردم وارد دوره ای از عدم پاسخگویی می شوند، که در طی آن دیگر به محیط بیرونی خود پاسخ نمی دهند. این می تواند یک زمان عمیق و معنوی برای خانواده ها باشد، اما در حال حاضر مشخص نیست که آیا بیمارانی که پاسخگو نیستند از لمس یا صحبت های عزیزان خود آگاه هستند یا خیر.
خبر مارکت با این حال، این باور دائمی وجود دارد که برخی از بیمارانی که واکنشی نشان نمی دهند، ممکن است هنوز از لمس و صدا آگاه باشند 1 ، علیرغم اینکه نمی توانند به طور قابل اعتماد سیگنال آگاهی خود را نشان دهند. بیشتر این باور ناشی از گزارشهای تجربیات نزدیک به مرگ (NDEs) است، که در آن یک عنصر تکرار شونده رایج این تجربه، شنیدن صداهای غیرعادی یا شنیدن مرگ است.. با این حال، تفسیر گزارشهای NDEs دشوار است، زیرا بروز NDEs کم است، بین 6% از بازماندگان ایست قلبی، و علوم اعصاب شناختی زیربنای NDEs به شدت مورد بحث و درک ضعیف قرار دارد. برخی از اعضای خانواده و ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی که گزارش کرده اند که بیمارانی که پاسخگو نیستند گهگاه در پاسخ به شنیدن صدایی آشنا ناله می کنند یا حرکات کوچکی در صورت انجام می دهند، تداوم بخشنده این باور هستند که “شنوایی آخرین چیزی است که می توان گفت”، اما طبق اطلاعات ما وجود دارد. هیچ مدرک تجربی برای تأیید این حکایات وجود ندارد.
صحبت کردن با یکی از عزیزان در حین عبور ممکن است به آنها آرامش دهد.
هیچ کس به طور کامل درک نمی کند که ما در چند لحظه آخر زندگی چه چیزی را احساس یا درک می کنیم. اما دانشمندان فکر می کنند که با مرگ، حواس ما شروع به بررسی می کند. حس بویایی و چشایی ما می رود، لامسه و بینایی ما ناپدید می شوند.
برای سالها، دانشمندان بر این باور بودند که شنوایی حس نهایی است – آخرین ارتباط ما با این زمین صدای عزیزانمان است. اما شما نمی توانید با مردگان صحبت کنید، بنابراین انجام یک مطالعه علمی برای روشن کردن کامل آنچه در پایان زندگی اتفاق می افتد غیرممکن است. بیشتر شواهدی که این فرضیه را تایید میکنند، بر روایتهای حکایتی از تجربیات نزدیک به مرگ است که در بهترین حالت غیرقابل اعتماد هستند.
صدا آخرین حس بدن است که می میرد
اما مطالعه ای در ژوئن سال جاری برخی از اولین شواهد قوی را ارائه کرد که نشان می دهد، با شروع خاموش شدن بدن، حس شنوایی ما در اطراف فعال است .
محققان با استفاده از یک روش اسکن مغزی به نام الکتروانسفالوگرافی ، فعالیت الکتریکی در مغز 13 نفر را که با بیماریهای لاعلاج در آسایشگاه بودند، تجزیه و تحلیل کردند. هشت نفر از شرکت کنندگان مطالعه در طول آزمایش هوشیار و پاسخگو بودند، در حالی که پنج نفر پاسخگو نبودند. در این آزمایش، همه شرکتکنندگان به پنج آهنگ شنیداری گوش دادند در حالی که محققان فعالیت مغز آنها را اندازهگیری و تجزیه و تحلیل کردند. سپس محققان این داده ها را با فعالیت مغزی 17 فرد سالم و آگاه مقایسه کردند.
“حداقل برخی از بیماران، برخی اوقات، می توانند آنچه را که عزیزان به آنها می گویند، درک کنند.”
به نظر میرسد در ساعات پایانی زندگی ، مغز در حال مرگ به محرکهای شنیداری پاسخ میدهد – حتی اگر فرد در حالت ناخودآگاه باشد و به محرکها پاسخ فیزیکی ندهد، نتایج نشان میدهد.
لارنس وارد نویسنده ارشد این مطالعه و استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا است. او در آن زمان به اینورس گفت که دادهها نشان میدهد که افراد، حتی در لحظات قبل از مرگ، میتوانند مانند یک فرد سالم به شنیدن و ثبت صدا ادامه دهند.
وارد گفت: «آنچه ما میدانیم این است که برخی از سیستمهای شنوایی این بیماران بهنظر میرسد به شیوهای «طبیعی» عمل میکنند.
دقیقاً آنچه که شخص واقعاً می شنود هنوز یک راز است – ما می توانیم فعالیت الکتریکی را ببینیم که نشان می دهد آنها می شنوند، اما اینکه چیزی که می شنوند قابل درک است یا ثبت شده است قابل بحث است. این امکان وجود دارد که آنها نتوانند زبان را بفهمند یا صداها را شناسایی کنند.
اما وارد، به نوبه خود، خوشبین است.
وارد گفت: «میتوانم بگویم این امکان وجود دارد – اما مطمئناً ثابت نشده است – که حداقل برخی از بیماران، گاهی اوقات، میتوانند آنچه را که عزیزان به آنها میگویند، یا حتی آنچه در اطرافشان گفته میشود در صورت عدم پاسخگویی، درک کنند.
در نهایت، یافتهها حاکی از آن است که ادامه صحبت با یک فرد در زمان مرگ ممکن است در واقع آرامش و آسایش بیشتری را نسبت به آنچه تصور میکردیم ارائه دهد.
آیا برای یک مغز در حال مرگ امکان حفظ آگاهی وجود دارد؟
مکانیسم های محافظت کننده عصبی، عمدتاً سد خونی مغزی، شلیک نورون ها را در پاسخ به ایسکمی (یک علت فیزیولوژیکی رایج عدم پاسخگویی در پایان زندگی) کاهش می دهد، که می تواند در این شرایط از مغز در برابر آسیب برگشت ناپذیر مغز محافظت کند . تحمل مغز در برابر ایسکمی در کالبد شکافی نشان داده شده است، زیرا تنها حدود 60٪ از بیمارانی که قبل از مرگ مرگ مغزی اعلام شده بودند، علائم ایسکمی متوسط تا شدید قشر مغز را نشان دادند، و تنها حدود 30٪ در ساختارهای عمیق مغز مانند تالاموس و پایه. گانگلیون، و درصد مشابهی در مخچه بنابراین، مغز ممکن است تا حدودی در برابر اثرات آسیب ایسکمیک مقاوم باشد در حالی که بقیه بدن درست قبل از مرگ خاموش می شود. علاوه بر این، مواد افیونی می توانند پاسخ های رفتاری به تحریک خارجی را کاهش دهند، بدون اینکه لزوماً آگاهی را کاهش دهند . درد و تنگی نفس علائم رایجی در میان تغییرات فیزیولوژیکی است که در پایان زندگی رخ می دهد و اغلب با مواد افیونی کنترل می شود .بنابراین، بیمارانی که تحت درمان برای درد با داروهای مخدر قرار میگیرند، با ورود به مرحله نهایی مرگ، کمتر به محیط بیرونی خود واکنش نشان میدهند، اما ممکن است مقداری آگاهی پنهان را حفظ کنند. در نهایت، موجی از قدرت گامای قشری و اتصال به مدت 30 ثانیه بلافاصله پس از ایست قلبی در مغز موش وجود دارد از آنجایی که نوسانات گامای همزمان با پردازش شناختی آگاهانه در انسان مرتبط است افزایش همزمانی گاما می تواند بلافاصله پس از ایست قلبی یک NDE ایجاد کند (اما این تفسیر مورد بحث است ) اگرچه این مطالعات به پتانسیل آگاهی در مغز در حال مرگ اشاره میکنند، اما به حالتهای عصبی فیزیولوژیکی پس از ایست قلبی ناگهانی صحبت میکنند و ممکن است به دورهای از عدم پاسخگویی که میتواند قبل از مرگ ناشی از سایر علل “طبیعی” رخ دهد، تعمیم یابد. پانا و همکاران در یک بررسی دامنهای از 39 مطالعه انسانی و حیوانی که فعالیت مغز را در دوره قبل از ایست قلبی بررسی میکردند . دریافت که “هیچ مطالعهای وجود ندارد که عملکرد بالینی مغز را در زمینه هیپوکسی یا ایسکمی پیشرونده منجر به ایست گردش خون توصیف کند در حالی که برخی شواهد فیزیولوژیکی و حکایتی، اما محدود، وجود دارد که این ادعا را تأیید می کند که “شنوایی آخرین چیزی است که می توان انجام داد”، ظرفیت آگاهی در طول دوره بی پاسخی که منجر به مرگ “طبیعی” می شود ناشناخته باقی مانده است.
منبع: اخبار پزشکی